تجربه شعری: شب از تو کام می گیرد
شب از تو زکام می گیرد
تخت کوچک می شود
و سقف پایین می آید
شب با صدای نفس های تو
توبه می کند
سفید می پوشد
همه چیز سفید می شود
و عطر تو
که عطر کاج های خرگوش دره است
*
شب از تو کام می گیرد
برزخ من اما در روزها خوابیده
که از سقف پایین می آیم
انسانی می شوم
سرگردان
مثل میلیاردها هم خاکی خسته
*
شب از تو و من درد می گیرد
دردی که آبستن نیست
زایمان مداوم بوسه است
بر سفیدی تخت و تن
خرداد 90
+ نوشته شده در هشتم خرداد ۱۳۹۰ ساعت توسط کاظم برآبادی
|