تجربه شعري: خودم را راضي مي كنم
كدام آسمان
كدام پنجره
كدام نگاه
همين جا
كنار من
در آغوشم
بازمي شود
بسته مي شود
پلك مي خورد
كه من مشتاق مي شوم
بي حال مي شوم
و دوباره براي اشتياق خودم را آماده مي كنم
كدام زن
كدام تصوير رويايي
كدام فاحشه باكره
به بسترم آمده
برخواسته و دراز كشيده
برخواسته و رفته
كه اين چنين
زير سقف آسمان
كنار همين پنجره
و توي همين نگاه
خودم را گم مي كنم
خودم را راضي مي كنم
خودم را راضي راضي مي كنم
15 آبان89. تهران
+ نوشته شده در پانزدهم آبان ۱۳۸۹ ساعت توسط کاظم برآبادی
|