داستان عجیبی دارد این موسیقی رپ و دنیای رپر ها. داستان عجیب و فوق العاده آشنایی دارد. روزگاری این موسیقی عجیب و غریب از دل فرهنگ های سیاه پوستی و کارگری برای مبارزه با دنیای سرمایه داری بوجود آمده و حالا سر و پا در اختیار همین نظام مخوف و پیچیده است. روزگاری پیرزنان و پیرمردان سیاه با این موسیقی  خودشان را در سر زمین های کار، مزارع و آهنگری های فقیرانه می رقصاندند به امید نابودی نابرابری ها و امروز رپ کردن کار بچه سسول هایی شده است که از موسیقی رپ تنها رقصیدن و مالاندن خودشان به دخترها را بلدند و بس. در آهنگ های جدید رپ و هیپ هاپی که این روزها از ماهواره و هزار تا جای دیگر می بینم دیگر هیچ حسی از موسیقی اعتراضی نیست، نوعی شو آرامش در کمال تسلیم و فریبخوردگی نمایان است. رپ که زمانی مقابل با دنیای سرمایه داری بود امروز خودش به وسیله ای برای کسب سرمایه بدل شده و رپرها جزئی از دنیای مخوف سرمایه داری جهان شده اند. من راستش را بخواهید برایم سرمایه داری و غیر سرمایه داری هیچ فرقی نمی کند، از این دسته کمونیست مسلک ها نیستم که پز وفاداری به قشر کارگر را بدهم اما دلم برای اصالت مورد تجاوز قرار گرفته رپ می سوزد. دلم برای زیبایی آهنگ های هیپ هاپ واقعی تنگ شده اما امروز هر چه می بینم و می شنوم چیزی از اصالت موسیقی اعتراضی خالص در آن نیست.

بنابراین عجیب نیست که اگر موسیقی رپ ما هم که روزگاری از دل سرخوردگی های نسل سوخته ایران به وجود آمد امروز اسیر تعبیرهای قرکمری و شش و هشتی شده باشد. بزرگی می گفت موسیقی رپ خوب است اما خیلی زود حتی کمتر از یک دهه فاسد می شود و احساس می کنم کم کم دارد بوی این ماده فاسد شدنی هوای ایران را هم پر می کند. اعتراضم به ساسی مانکن و مبین نیست که ساسی را به خاطر تکس هایش و مبین را به خاطر قیافه بامزه اش دوست دارم و احتمالا خیلی ها هم با من هم نظر باشند اما آهنگ جدید اینها که در حقیقت با غرور عجیبی خوانده و ساخته شده است بد جوری حال من را گرفت و از همین الان هشیارم کرد که پرونده رپ هم در ایران به زودی بسته می شود. با این حساب باید دوباره به راک بازهای تهران دل بست که در موسیقی خیلی جلوتر و در بستر جامعه هنوز جانیافتاده اند.