اسماعيل فصيح درگذشت
در این شرایط خبر مرگ نویسنده ای را می شنوم که سال ها برای حفظ ادبیات ایران زحمت کشیده و البته این در مقایسه با حجم گسترده و ناب آثار ترجمه ای او چیزی نیست. اسماعیل فصیح در حالی به گزارش ایسنا چشمش را به روی دنیای ما بست که روزها با بیماری های مختلف درگیر بود. فرح عدالت ـ همسر اين نويسندهي پيشكسوت ـ با تأييد خبر فوت وی توضيح داد: اسماعيل فصيح عصر روز گذشته (پنجشنبه، 25 تيرماه) در تهران و بيمارستان شركت نفت درگذشت. او گفت: فصيح از روز دوشنبه (15 تيرماه) مصادف با 13 رجب بهدليل مشكل عروق مغزي به بخش ICU بيمارستان منتقل شد كه پس از انجام سيتياسكن و سپري كردن شش روز در اين بخش، سه روز را هم در بخش عمومي بيمارستان سپري كرد؛ اما از ساعت 10 صبح روز گذشته، وضعيت او روبه وخامت گذاشت و ساعت دو بعدازظهر دوباره به ICU منتقل شد، ولي ساعت شش بعدازظهر دارفاني را وداع گفت. به گفتهي همسر اين نويسنده، بنا به خواستهي خود فصيح كه همواره نيز بر آن تأكيد داشت، مراسم پرتشريفاتي برگزار نخواهد شد.
اسماعيل فصيح ـ رماننويس و مترجم ـ در دوم اسفندماه سال 1313 در محلهي درخونگاه تهران (شهيد اكبرنژاد فعلي ـ نزديك بازار تهران) متولد شد. بهگفتهي خودش بچهي چهاردهمي يا شانزدهمي يك كاسب چهارراه گلوبندك است. دوران تحصيلات ابتدايي را در دبستان عنصري كه حدودا تا پايان كشيده شدن جنگ جهاني دوم در ايران طول ميكشد و سپس در دبيرستان رهنما، به انجام رساند.
او را دشیل همت ایران می گویند. نویسنده ای پرکار و پر زحمت با رمان هایی که جاذبه های ایران را منتقل می کنند. آثار او در حوزه ترجمه روانشناسی و جامعه شناسی آنقدر معتبر است که وضعیت آخر و ماندن در وضعیت آخر حتی منبع دانشگاهی به حساب می آیند. چند وقت پیش نقدی بر کتاب کمدی تراژدی پارس نوشته بودم که برای علاقه مندان آن را در انتهای مطلب می گذارم.
اين نويسنده در سه حوزهي رمان، مجموعه داستان و ترجمه دست به قلم زده بود.
رمانهايش عبارتاند از: شراب خام (1347)، دل كور (1351)، داستان جاويد (1359)، ثريا در اغما (1363)، ترجمه انگليس در لندن (1985)، ترجمه عربي در قاهره (1997)، درد سياوش (1364)، زمستان 62 (1366)، ترجمه آلماني (1988)،شهباز و چغدان (1369)، فرار فروهر (1372)، باده كهن (1373)، اسير زمان (1373)، پناه بر حافظ (1375)، كشته عشق (1376)، طشت خون (1376)، بازگشت به درخونگاه (1377)، كمدي تراژدي پارس (1377)، لاله برافروخت (1377)، نامهاي به دنيا (1379)، در انتظار (1379) و گردابي چنين حايل (1381).
مجموعه داستانها: خاك آشنا (1349)، ديدار در هند (1353)، عقد و داستانهاي ديگر (1357)، برگزيده داستانها (1366) و نمادهاي مشوش (1369).
و ترجمهها: وضعيت آخر، بازيها، ماندن در وضعيت آخر، استادان داستان، رستمنامه، خودشناسي به روش يونگ، تحليل رفتار متقابل در رواندرماني و شكسپير.