یادها و یادگارهای چلیپا از همه چیز و به خصوص نقاشی

همگام با شهرستان ها

چلیپا

بعضی اسم ها خودشان یک تاریخ مفصل هستند، تاریخی که با آوردن نامشان چون هاله ای به دورمان می پیچد و ما را در فراز و نشیب ثانیه های پشت سر گذاشته قرار می دهد. کاظم چلیپا را هم با همین تاریخ می شناسیم. پسر یکی از نابغه ترین نقاشان قهوه خانه ای کشور که در سکوت و تنهایی به خاطره نقاشی هایش پیوست و اکنون نقاش زاده پسر قصد دارد به هر ترتیبی که شده، مدیریت نقاشی های قهوه خانه ای را دوباره به راه بیاندازد تا این تابلوهای گرانقدر به سایه فرونروند. چلیپای 57 ساله اکنون  عضو هيئت علمي چند دانشگاه معتبر هنر در کشور است که از میان آن ها نام دانشكده هنر دانشگاه شاهد پر رنگ تر از بقیه است. صفتی که می توان چلیپا را به آن موصوف کرد هنرمند عصیانگر انقلاب است که در فراز و نشیب انقلاب 57 رشد کرده و اکنون در حال بالیدن و خلق اثر است. دو سال پیش که تب آرمانگرایی هنر داشتم برای یک مصاحبه به سراغش رفتم. هوای گرم شهریورماه و ترافیک خیابان انقلاب باعث شد کمی دیر برسم اما در آتلیه اش را به رویم گشود و لبش را و از خیلی چیزها با هم حرف زدیم. خالق تابلوهایی چون پاي صبح نقره اي، كوير، انتظار سبز اکنون در کنج آتلیه اش نشسته و بیش از هر چیز در نقاشی های تازه اش ردی از تنهایی و گوشه نشینی مشخص است. او رنگ آبی سیر را بر تابلوها می کشد و غوغای تاریخی آن روزها به دیواره های دلش می کوبد. یادداشت زیر گزیده ای از حرف های آن روز اوست:

توجه به سیمای شهری مطلوب از اولویت های زندگی پر مشغله و پر حاشیه امروز است. درگیری های روانی زندگی ماشینی نیاز آدم را به تنفسگاه های شهری بیشتر کرده است و به همین خاطر پای هنر در شهرهای امروز بیش از گذشته باز شده است. نقاشی دیواری، درگیر عوامل و پارامترهای فراوانی است که بسیاری از آنها خارج از حیطه تخصصی هنرمند است. به طوری که نقاشی دیواری نمی تواند در یک پروسه فردی شکل گیرد، بلکه هویتی پیچیده دارد که نقاشی تنها بخشی از وجه نمایشی آن محسوب می گردد. آنچه به نقاشی دیواری هویت می دهد کشف قابلیت های بیانی و تصویری در دیوار و دستیابی به فضایی هارمونیک میان آنها و عناصر و کیفیات بصری فضای حاکم بر دیوار است. بنابراین نقاشی دیواری، برخلاف نقاشی معاصر، محصول آنی خلجان های درونی و دریافت های شخصی هنرمند از دنیای پیرامون خود نیست، بلکه محصول شناخت هنرمند از عوامل و پارامترهایی است که نقاشی دیواری به عنوان هنری چند بعدی به انضمام آنها معنا پیدا می کند. به طوری که در نگاه هنرمند و مخاطب، قابلیت های بیانی و بصری هر یک از این عوامل و پارامترها، در ساختاری هارمونیک میان دیوار و نقاشی دیواری و در معنایی واحد قرار می گیرند.

سال 1364 ـ بندر امام خميني: محمد ميركياني، محمدرضا سرشار، كاظم چليپا و ...

علاوه بر نقاشی های دیواری که به خیابان ها و محله ها زیبایی می بخشد، نباید از کارکرد هنر در مراکز جمعی و نیمه عمومی هم غافل شد. کارگاه ها و کارخانه های بزرگ و کوچک می توانند با استفاده از نقاشی دیواری های مجموعه ای به طراوت محیط های کار کارگری کمک کنند و با این کار راندمان کار را هم بالا ببرند. اصولا دانشگاه ها و دانشکده ها و محیط های آموزشی باید به آثار هنری مزین شوند چون به تحقیق اثبات شده است که همین نقاشی های ساده می توانند با رنگ هایشان به میزان درک و آرامش ما کمک کنند. البته نباید همه این مسائل به پایتخت محدود شود چرا که گسترش هنرهای بصری در شهرستان ها نیز بسیار مهم است. من خودم دانشجویانی داشته ام که بعد از اتمام تحصیلشان نخواسته اند به شهرستانشان برگردند چون آنجا از امکانات پایتخت محرومند. در حالی که شهرستان ها به علت محیط بکری که دارند می توانند بهترین محمل برای تولید استعدادهای تازه باشند. ما در اول انقلاب با جمعی از هنرمندان حوزه هنری به شهرستان ها می رفتیم و هر کداممان هر چه در چنته داشتیم به آن ها عرضه می کردیم؛ بچه ها می امدند و نقاشی یاد می گرفتند، کاریکاتور و داستان نویسی یاد می گرفتند. دورانی بود، حالا همه چیز تغییر کرده است و توجه به مرکز بیشتر از قبل شده به همین خاطر دانشجویان هنر ما در تهران ماندنی می شوند و همین مسئله بن بست پیشرفت هنر در کشورمان را پدید اورده است.