تجربه شعری؛ یک حماسه!
لباس یکدست پوشیده اند
در زمینه قیقاج
با شاخه هایی بر تن
-از تن-
آب روان را
گذر عمر می کنند، سربازان!
□
ضربه های یکدست می زنند
بر زمینه آسفالتی
هاشورهای تکراری
ستاره ها را به انفجار می خوانند
سحابی وظیفه ها
متولد می شود
در میدان رژه!
□
می غرد کلونترین طبل
زیر پای چپ
گوسفندان به خط شده اند
در برابر قربانگاه!
□
لباس یک رنگ بر تن دارند
در زمینه دود و اسفند و آه
تابوت های روان در دستهای خشک شده مردم،
مادران عزادار
+ نوشته شده در دوم اسفند ۱۳۸۵ ساعت توسط کاظم برآبادی
|