عکس از سایت دوربین نت

چند     

چند نکته ای که دیدن فیلم «میم مثل مادر» را ارزشمند می کند:

*نکات فنی فیلم:

الف)فیلم به مخاطب توجه ویژه ای دارد اما در راه رفتن روی مو، وقتی که زیر پای فیلم جهنمی از گیشه ای بودن و معناگرا بودن است او (یعنی فیلم «میم مثل مادر») رفتاری میانه و والا منشانه بر می گزیند. نه مخاطب و نه بی مخاطبی؛ بلکه هر دو!!

ب)مخاطب در فیلم با چند عنصر سینمایی آشنا می شود که سالهاست از سینمای ایران رفته اند و توجهی به آنها نمی شود؛ موسیقی، تدوین، فیلمبرداری و صدابرداری و باز هم موسیقی!! موسیقی عنصر مهجوری در سینمای ماست؛ یا آمده است و روی فیلم سوار شده است و یا به فیلم سواری داده است. فیلمبرداری «میم مثل مادر» نیز شاهکاری ستودنی بود، شاید بتوانم ادعا کنم که اگر فیلمبرداری خیلی دور خیلی نزدیک(که به عقیده من اصلا فیلم نبود و بیشتر اثری سفارشی می نمود) را کنار بگذاریم، درخور اعتنا و قابل تامل بود.

ج)گریم ها درباره همه بازیگرها کاملا باور پذیر و قابل قبول بودند و شاید تنها ایرادی که می شود به عوامل تولید گرفت مسئله ای است که دامن منشی صحنه را می گیرد. اگر سینمای ملاقلی پور را تعقیب کرده باشید حتما دریافته اید که او از جمله کارگردانهای بی صبر و حوصله و کاملا شلخته است( به یاد بیاورید صحنه ای از کمکم کن را که در یک تعقیب و گریز یک دقیقه ای اول خیابان ها خشک بودند و بعد برفی و دوباره خشک!). در «میم مثل مادر» هم دوباره اما این بار خیلی آبرومندانه تر مچ منشی صحنه باز شد و آن هم در مورد سیگاری بودن حسین یاری قبل از جدایی و نکشیدن سیگار پس از بازگشت دوباره او به فیلم است.

*نکات محتوایی فیلم:

1-«مادر» عنصر برجسته فرهنگ ما ایرانی هاست عنصری از فضای زندگی ما که به چند دیل اهمیت خاصی برای ما دارد:

الف) ما در گذشته ازلی خود با او ارتباط داریم، بدین معنی که او محل ما قبل از بودن و در لحظه بودن و در لحظه بدنیا آمدن بوده است. (ارتباط ازلی)

ب)مادر بعد از گذشت زمانی از تولد فرزند، حتی در زندگی همان فرزند نیز به یک زن تبدیل می شود؛ زنی با تمام خصوصیات یک زن و حتی یک معشوقه. از بابت علاقه یکطرفانه ، بدون توقع و خودمانی که مادر با فرزند زکور دارد، عشق به او عشقی ابدی است؛ عشقی که درست به دلیل خودمانی بودن و محرمیت حالت شفاف و بی نیاز به وصال دارد.

ج) مادر اولین قصه گوی زندگی ماست او مثل بانیجی( کلمه ای سبزواری به معنای گهواره) است که سخن نیز می گوید و اولین اتصال دهنده ما به دنیای خواب و رویاست و اولین کلمه ای است که ادا کردن آن را می آموزیم.

د)به این موارد بیافزایید ایثار، فداکاری و صداقت و مهربانی مادر را که گاه به حدی زیاد می شود که احتمال ناخوداگاه بودن در این افعال پدید می آید.

2- ملاقلی پور باز هم سراغ موضوعات نیمه تمام فیلم های قبلی اش رفته است؛ داستان پرستار سفر به چزابه در «میم مثل مادر» گره می خورد به داستان زن تنها و بی سرپرست، داستان نیمه تمام دختر خیبانی فیلم نسل سوخته به داستان فرشته در این فیلم پیوند می خورد و... در واقع کسانی که فکر می کنند سوژه ملاقلی پور جدید است از تعقیب آثار سینمایی او به جایی نرسیده اند. داستان آثار او داستان واحدیست: انسانی که پس از مصیبتی تحمیلی (که ممکن است مصداقش جنگ یا هر چیز دیگری باشد) به دنبال باز شناسی خود و شناخت پیرامون خود است و در این طی طریق بر ؟آن است که بر خلاف آثار سینمایی به اصطلاح فلسفی، به رفع و رجوع مسائل دنیوی خود هم برسد. چند مثال در این مورد: شخصیت جمشید هاشم پور در قارج سمی، نیکی کریمی در اپیزود دوم نسل سوخته، پرستار و موزیسین در سفر به چزابه و ....

ملا قلی پور از نسل کارگردان های شورشی بعد از انقلاب است، فلسفه او در آثارش نوعی طریقت شناسی درگیر با شریعت شناسی است آدمهای او زنده ترین آدمهای سینمای حال حاضرند حتی زنده تر از پرویز پرستویی به نام پدر. در گیشه نیز اتفاقی این گونه افتاد و رکورد «میم مثل مادر» بالاتر از به نام پدر شد(که این مسئله دلیل کافی بر این نکته نیست). اگر احمد رضا درویش، حاتمی کیا و ملاقلی پور را جزو بهترین کارگردانهای سینمای جنگ و مصائب آن بنامیم، قطعا ملاقلی پور با فیلم های اخیرش(به جز مزرعه پدری) یک سرو گردن بالاتر از بقیه ایستاده است.

دوربین نت