امروز روی خروجی رسانه ها خبری آمده بود از جنجال آفرینی اقتباس ینمایی از رمان مارکز. خاطره دلبرکان غمکین من که اتفاقا در ایران هم چاپ و توزیعش آنقدر جنجال آفرین شد که ارشاد ترجیح داد آن را جمع کند این بار در کشور مارکز به جنجالی بدل شده است. مکزیکی ها می گویند که با ساخت این فیلم خودفروشی کودکان و زنان در کشورشان افزایش می یابد که در نوع خود اعتراض جالب است!
همه این ها را بگذارید کنار این موضوع که دادگاهی در آمریکا چند وقت پیش بالاخره توانست پولانسکی را به جرم تجاوز به یک دختربچه –این جریان مربوط به 20 سال پیش است- در سوئیس خفت کند و به پای میز محاکمه بکشاند.
کمی به عقب تر برگردیم، به زمانی که نیکولای پاگانینی بهترین آهنگ سازی که تا کنون جهنایان برای ساز ویلون به چشم دیده اند، روزی زن و زندگی و بچه اش را رها می کند و با دختری ولگرده و فاحشه راهی دیاری دیگر می شود. در احوالات این مرد می گویند که روح شیطانی داشته و تا چندین و چند سال شنیدن یا نواختن آهنگ هاش در بسیاری از کشورهای کاتولیک ممنوع بوده است.
برگردیم به فیلمی که قرار است از روی کتاب مارکز در مکزیک تولید شود. حالا به دلیل تنظیم شدن یک شکایت قانونی دولت مکزیک پایش را از بازی فیلم کنار کشیده و از سرمایه گذاری در آن بیخیال شده است اما چرا؟
به نظرم یک دلیل همه این به قول مردم کثافت کاری های هنرمندان می تواند در روح هنر باشد که هیچ مرزی را نمی شناسد که چیزی را به نام اخلاق یا ... تعریف نکرده بلکه هر هنرمند خود جهان خود را با تمام ویژگی هایش تعریف می کند این چنین است که احمد محمود در بخشی از هستی هنری جهان جا می گیرد و نادر ابراهیمی در بخش دیگری. چوبک یک کنار و هدایت کناری دیگر.
داستان مارکز، پاگانینی، پولانسکی و خیلی از هنرمندان دیگر هم در همین راستاست. هیچ آدم عادی نمی تواند از ماهیت صحیح و الگوریتم دنیای هنرمندان سردر بیاورد آن چنان است که گاهی رفتارهای هنرمند برای مردم حاشیه ساز و جنجال آفرین می شود. شنیده ام که فروید در جایی نوشته است هنرمندان دچار اختلال جنسی هستند چرا که اگر نبودند به سمت خلق اثر نمی رفتند، خلق اثر در واقع پاسخ هنرمندان است به همین اختلال جنسی شان. البته این به معنی آن نیست که هر هنرمندی که اختلال ندارد را از لیست هنرمندان حذف کنیم چرا که این موضوع برای بعضی ها آنقدر حیثیتی است که از بیان آن سر باز می زنند یا آن قدر درونی است که نمی توان به همه تعمیمش داد.
به تازگی فیلم هایی از زندگی شخصیت های هنری جهان در حال تولید و به بازار آمدن است. در ابتدا فکر می کردم چون این فیلم ها هالیوودی است این قدر دنیای هنرمند را ار.وتیک نشان داده اند اما کم کم دارم مطمئن می شوم که بخشی از دلیل خلق اثر هنری به همین بخش از روح انسانی هنرمند برمی گردد.
جالب است که بسیاری از هنرمندان حتی خودشان هم نسبت به چنین تحلیلی موضع می گیرند که باید در جای خود به حرف های آن ها هم گوش داد و به نظراتشان پرداخت.
