ديشب دهمين دوره جايزه گلشيري بدون برگزاري مراسم رسمي برگزار شد و ضمن تجليل از علي اشرف درويشيان به عنوان پيشكسوت، رمان نگران نباش مهسا محبعلي در عين ناباوري جايزه برگزيده اين مراسم را از آن خود كرد. هيات داوري به گفته عبدالعلي عظيمي، رمان نگران نباش محبعلي را به 5 دليل به عنوان بهترين رمان اين دوسالانه انتخاب كرده است:

1.        خلق زبانی فشرده درخورِ کنش داستانی و  شخصیت ها و راوی  با استفادۀ بجا از اصطلاحات زبان مخفیِ بخشی از نسل جدید

2.        استفادۀ هوشمندانه از زلزله  برای عیان کردن بحران و نابسامانی های اجتماعی و فردی

3.        توفیق در برقراری پیوندی ظریف میان خرده روایت ها در کلیت داستان 

4.        توفیق در حفظ ضرباهنگی مناسب از آغاز تا پایان 

5.        ساخت و پرداخت فضای داستانیِ باورپذیر 

6.        توفیق در شخصیت پردازی


اين در حالي است كه برگزيده ديگر اين جايزه هم يكي از مشتريان نشر چشمه است. رمان اولي برگزيده جايزه گلشيري، خانم سارا سالار بود كه هيات داوران در توجيه دلايل اين انتخاب از نسبي بودن ويژگي هاي اين رمان سخن گفته است. بخشي از اين دلايل به شرح زير اند:

1.        توفیق نسبی در نشان دادن فضای ذهنی و زندگی بیرونی راوی در سفر زنی سرگشته در درون خویش و در شهر تهران در محدودۀ یک روز

2.        توفیق نسبی در آمیختن روایت هایی از زمان های گوناگون و استفادۀ شایسته از لایه های داستانی به صورت همزمان برای پیشبرد داستان

3.        توفیق در خلق زبان روایی درخور شخصیت اصلی و زبانی همخوان با فضای داستان که جستجوی بیرونی و درونی راوی را ملموس و باورپذیر کرده است

4.        توفیق در خلق حضور قاهر شهر تهران با استفاده از عناصر شهری چون تابلوهای تبلیغاتی و سروصدای بزرگراه ها، و القای سنگینی سقفی نامرئی که به ساختن فضای کلی داستان مدد رسانده است

5.        غیبت  سنگینیِ حضور نویسنده بر روایت که رمان را پرکشش و خواندنی کرده است


محور دو داستان برگزيده گلشيري در مورد تهران بوده اين در حالي است كه به گفته طاهري، همسر گلشيري و رئيس اين بنياد، داوران و ارزيابان اين جايزه در تهران نبوده اند بنابراين بايد اين سوال را مطرح كرد كه آيا مي توان داستان هايي را كه به محوريت تهران شكل گرفته توسط كساني مورد ارزيابي قرار داد كه يا نگاه همسطحي به تهران ندارند و يا اين نگاه از پس كانال هاي تلويزيوني متفاوت است؟ سوال ديگر اين كه آيا اصولا داستاني كه خود را بسته به موقعيت جغرافيايي اش مطرح مي كند مي تواند در حد و اندازه هاي يك جايزه روشنفكري مطرح باشد؟ و نكته سوم اين كه آيا واقعا رمان هاي انتخاب شده كيفيت لازم را براي اين مقام داشته اند؟

نظر شخصي ام اين است كه در جايزه هايي از اين دست همچنان باندبازي قالب ترين نوع رفتار ارزيابي به حساب مي آيد. در اين ميان اقتدار نشر چشمه هم به ماجرا افزوده مي شود و در نهايت كام كسي شيرين مي شود كه شايد آن چنان كه بايد از توانايي هاي ادبي بهره مند نيست و تنها به صرف نبودن گزينه هاي آشنا، از سوي داوران برگزيده اعلام مي شود. اين در حالي است كه در همين سال گذشته رمان هايي بودند كه مي توانستند با انتخاب توسط اين محفل، بيشتر  ديده شوند اما به نظر مي رسد كه هاي و هوي بعضي ها و شبكه نقد نويسي در روزنامه ها و مجله ها و سايت ها مانع از شناخت افراد خارج از لابي ها مي شود.