دو نوشته درباره مرگ رضا رحیمی ( شاعری هم نسلمان که کم و بیش می شناختمش)
سعید در وبلاگ خود به نام بازی های زبانی می نویسد:
لكنت روزگار ما
براي رضا رحيمي ؛ كسي كه بالاخره مرد.
رضا رحيمي مرده است. تمام شده است. به طور معمول آدمها براي اينكه تمام نشوند نيرو هاي خود را حفظ مي كنند، تقويت مي كنند و در جهت استفاده بهينه از آنها نهايت كوشش خود را مي كنند. همين مي شود كه تا 70، 80 سال را دوام مي آورند. او ولي ويران گر بود و كارش اين بود كه همان اندك نيروهاي هنگام تولد را در مابقي زندگي اش به فنا بدهد. اصولا معامله گر خوبي نبود و از مايه مي خورد .(از آنهايي بود كه مي شد به راحتي سرش كلاه گذاشت، سرش داد كشيد و يا سرش را بي كلاه گذاشت). قطعا چنين كسي زود هم تمام مي شود. حالا مي خواهد در حمام خانه دوستش باشد، در تصادف رانندگي باشد، جنگ و شيميايي باشد و يا خودكشي باشد. شاعري بود كه بيشتر از آنكه شعر بگويد شعر نمي گفت و شايد نمي توانست. يعني وقتي كه مثلا ساعتها در گوشه اي با هم نشسته ايد و در باره زبان و اسطوره صحبت مي كنيد، احساس مي كني كه او شاعري است كه در حال حاضر دارد شعر نمي گويد و چيز ديگري مي گويد. حتي وقتي از كساني حرف مي زد كه پولش را در اثر بي حواسي برده اند و يا گوشي تلفن همراهش را و يا از كساني كه به بهانه برقراري نظم سيلي توي گوشش زده اند، همين طور بود. بعيد مي دانم كه با مردنش چيزي از او ادامه پيدا كند و يا اثري از او منتشر شود. او شاعري بود كه شعر نمي گفت.
اما شاهرخ رئیسی در سایت اثر درباره این مرگ می نویسد:
رضا رحیمی درگذشت
روز دوشنبه رضا رحیمی، شاعر مقیم اصفهان درگذشت. رضا رحیمی متولد شیراز بود و از سالها پیش در اصفهان زندگی می کرد. در زمان مرگ حدود چهل و پنچ سال داشت. شعر او در فضای شعری و ادبی اصفهان رشد کرده بود و بالیده بود، با اینحال زبان و ویژگی های خاص خود را داشت. برخی از شعرها و نوشته های رضا رحیمی در نشریاتی چون کلبه(به سردبیریی مسعود مظاهری در اصفهان) منتشر شده بود ولی عمدهی کارهایش هنوز منتشر نشده و به صورت پراکنده نزد دوستانش هستند. رضا رحیمی چند سالی در خط مقدم جبهه دوران سربازی اش را گذرانده بود. رد نازدودنیی دوران جنگ را می توان در شعرهایش دنبال کرد. نگاهی به جنگ و ارائهی دیدگاهی نسبت به جنگ که با روایت رسمیی دولتی به هیچ وجه همخوانی و نزدیکی ندارد. اکنون دو روز از مرگ این شاعر می گذرد. شنیدم که در حمام خانهی دوستش در تهران، دچار دم گرفتگی شده، از هوش رفته و بر اثر مسمومیت گاز و خفگیی ناشی از آن درگذشته است. از رضا رحیمی چند شعر در سایت اثر منتشر شده بود که در زیر لینک آنها را می توانید ببینید.














